متافیزیک چیست و چه چیزهایی را شامل میشود؟
متافیزیک از ترکیب دو واژه متا و فیزیک ساخته شده(متا=فراتر از/ فیزیک= طبیعت) که هردو برخاسته از زبان یونانی هستند. متافیزیک را با عناوینی همچون ماورالطبیعه یا فراماده میشناسیم. در طول تاریخ، متشرعان و افرادی که از دین مثل یک ابزار قدرتمند سواستفاده کردهاند، از متافیزیک غولی ساختهاند که گویی علیه تعالیم دینی به پا خاسته است. اینگونه افراد همواره از باورها و اعتقادات مردم به نفع خود بهرهگیری میکنند، اما غافل از آنکه متافیزیک دقیقاً در راستای قدرت خداوند است و قوانین آن همان قوانینی هستند که خداوند توسط آنها تمام عالم هستی را هدایت میکند. در این مقاله قصد داریم تا نکتههای جذابی را
درباره متافیزیک بازگو کنیم:
- ریشههای تاریخی متافیزیک
فلسفه یک علم کهن است که به موازات قوانین طبیعت حرکت میکند و ماورالطبیعه موجب ظهور مباحث چالشبرانگیز فلسفی بسیاری در طول تاریخ شده است و بیشتر فلاسفه بزرگ متافیزیک را یکی از ارکان اصلی مباحث خود قرار دادهاند. به عنوان مثال، ارسطو، فیلسوف مشهور یونان باستان، مسائلی از قبیل ماهیت و چیستی آفرینش را مورد مطالعه قرار دادند. بررسی متافیزیک به منزله شناخت حقایق اسرارآمیز عالم هستی و نزدیکتر شدن به خداوند است و مسئله ماورالطبیعه در فلسفه یعنی مطالعه هرآنچه که پیرامون ماست، خواه ماده باشد یا فراماده. بدون متافیزیک پیبردن به حقیقت خلقت ناممکن است. درک موجودیت و هستی انسانها و ماسوا همه و همه وابسته به شناخت طبیعت و ماورالطبیعه است.
- متافیزیک چیست؟
همانطور که اشاره کردم، متافیزیک نخستین و مهمترین بخش علوم فلسفی به شمار میرود. مباحثی همچون خداوند، اسرار خلقت، موجودات ماورائی و… در قالب هیچ علمی نمیگنجند و ارسطو نخستین فردی بود که این مسائل را به طور مجزا بررسی کرد و فلاسفه پس از خود کمک کرد تا متافیزیک را در زیرمجموعه علوم الهی یا الهیات قرار دهند. پس باورها و قضاوتهای نابهجا نباید ما را به سمتی هدایت کند که ماورالطبیعه را در مقابل الهیات قرار دهیم.
متافیزیک به ما اثبات میکند که انسان و سایر مخلوقات، مجموعهای از اجسام متحرک نیستند! ما انسانها و سایر ارکان عالم هستی علاوه بر بعد جسمی(مادی)، از بعد معنوی (ماورائی) برخوردار هستیم. ذهن و جسم ما بسیار قدرتمند است و هردو به ما کمک میکند تا به کمال برسیم. وجود و قدرت ما وابسته به همکاری و تعامل جسم و ذهن ماست. اما به اشتباه گمان میکنیم که هست و نیستِ انسان، همان قدرت جسمی اوست. اگر ذهن و قدرت تفکر وجود نداشت، انسان مثل یک ماشین عمل میکرد و نمیتوانست چیزهای جدیدی به این دنیا اضافه کند. خلاقیت نیز یک قدرت متافیزیکی است که جوامع انسانی را به سمتی سوق داده که هدف زندگی خود را بشناسند و برای رسیدن به زندگی بهتر، تلاش کنند.
خداوند در قرآن کریم پیگیری علوم ماورائی را نفی کردهاست، چراکه احتمال داده که انسان از قدرت ماورائی خود سواستفاده کند. کسب آرامش در کنار برخی از افراد، دریافت و جذب انرژی پس از تماس با طبیعت و حیوانات، رویاهای صادقه… تنها بخشی از اتفاقاتی هستند که بعد ماورائی یا متافیزیکی انسان را به وضوح نشان میدهند.
- متافیزیک چه مفاهیمی را دربرمیگیرد؟
متافیزیک برپایه اصولی بنا شده است که میتواند چرایی آفرینش را توجیه کند. دنیای رازآلود متافیزیک همه حقایقی را که از چشم مادی انسان پنهان است، دربرمیگیرد. از موجودات ماورائی گرفته تا قانون جذب، ارتعاشات و روح. متافیزیک یعنی درنظرگرفتن مطلق هستی و فیزیک یعنی تمرکز بر مادیات. بنابراین، مباحث متافیزیکی شامل قوانین فیزیکی نیز میشود. درک حداقلی این قضیه کار دشواری نیست! کافیست لحظهای ابعاد وجودی خود را به عنوان یک انسان پیش چشم بیاوریم. همانطور که میتوانیم آثار فیزیکی قدمزدن، صحبتکردن و سایر فعالیتهای جسمانی خود را مشاهده کنیم، میتوانیم فکر کنیم، میتوانیم رویاپردازی کنیم، میتوانیم آرزوهای خود را تجسم کنیم و…. پس ذهن ما نیز دارای قدرت است، اما با چشم مادی قابل مشاهده نیست. گاهی اوقات آنقدر غرق مادیات و اجسام میشویم که فراموش میکنیم جایگاه والای ما به عنوان انسان، به خاطر بعد روحانی و ماورائی ماست که خداوند از روز اول عشق خود را در وجود ما به یادگار گذاشته است. عشق نیز یک حقیقت ماورائی است که با چشم دیده نمیشود، اما میتوان انسانهای عاشق و عارف را در همین دنیا تماشا کرد و لذت برد!
برتراند راسل معتقد است که متافیزیک میتواند یک تلاش بسیار بزرگ برای درک حقایق عالم باشد که انسان تنها با اندیشیدن به آن دست پیدا میکند. علوم ماورالطبیعه ما را در مسیری قرار میدهد که در جستجوی روابط علت و معلولی باشیم. شناخت نقش و جایگاه انسان در این دنیا، رابطه انسان با سایر مخلوقات، چگونگی خلقت آسمانها و زمین، درک هویت انسان و توجه به قدرت اختیار او، مهمترین مسائلی است که متافیزیک به آن میپردازد.
جهان ماورالطبیعه به معنای واقعی کلمه بیانتها و بدون حد و مرز است. یکی از دلایلی که خداوند به ما توصیه کرده که بیش از حد وارد این دنیای پیچیده نشویم، به خطر افتادن سلامت روانی ماست. این موضوعی است که هرچه بیشتر به آن ورود پیدا میکنیم، بیشتر دچار سردرگمی میشویم. پس باید به دنبال یک رویکرد منطقی باشیم، به خودشناسی و خودآگاهی برسیم و هدف متعالی خود را برای زندگی مشخص کنیم تا بتوانیم خدا و جهان اطرافمان را نیز بهتر درک کنیم. ظرفیت وجودی و فکری ما محدود است و باید خود را با این محدودیتها سازگار کنیم.